سرمشق 2
نوشتم"مشک"، سقا شد دوبیتی
دو قطره اشک بابا شد دوبیتی
نوشتم"زخم"، مشک از دوشش افتاد
دو دست روی شن ها شد دوبیتی
سرمشق 3
نوشتم "سر"، نباید می نوشتم
گل پرپر، نباید می نوشتم
نوشتم "نیزه" مثل خیمه ای سوخت
دل خواهر، نباید می نوشتم
سرمشق 4
تمام آسمان، شاید بیفتد
عموی مهربان، شاید بیفتد
نباید می نوشتم "آب"، سقا
به یاد کودکان شاید بیفتد
نوشتم "پر"
............................کبوتر شد دوبیتی
نوشتم "لاله"
.........................پرپر شد دوبیتی
نوشتم"آب"
..............................لبهایش ترک خورد
فدای کام اصغر شد دوبیتی